نوروز امسال با باران شروع شد. بارانی که در نگاه اول نوید روزهای خوبی را می داد. اما چند روز بیشتر طول نکشید که نوروز ما گره خورد به سیل. سیلی که از گلستان و آق قلا شروع شد، لرستان و شیراز را بلعید و حالا هم در خوزستان جولان می دهد. همه ما غم سیلزدگان را خوردیم، اما یک عده ای فراتر از غصه خوردن قدم برداشتند و تصمیم گرفتند، هر آنچه دارند و از دست شان برمی آید را با هموطنان شان تقسیم کنند. این گونه بود که سایت «دیوار» محلی شد برای بده و بستان «مهربانی».
در کمتر از یک هفته بیش از هزار آگهی در سایت دیوار منتشر شد که همراهی مردم ایران با سیلزدگان را به تصویر میکشد. نمی توان گفت اولین آگهی به چه روزی و چه ساعتی از بحران سیل برمیگردد، اما این کمک ها زمانی همه گیر شد که عکس یک مرد شیرازی در حالی که پلاکاردی برای اسکان همشهریانش در دست داشت، در شبکه های اجتماعی دست به دست شد.
پس از آن، مردم شروع کردند به ثبت آگهی در سایت دیوار. هر کدام به نوعی. هر کسی به شیوه ای که می توانست. یک نفر به بچه های کنکوری فکر کرد و برای شان کتاب فرستاد.
آن یکی خواست سیلبند را محکمتر کند و هیچ چیز بهتر از ارسال گونی به ذهنش نرسید. بقیه هم پتو، کنسرو، حبوبات، چادر، لباس و… را آگهی کردند. و چه بسیار بودند آدمهایی که شاید آه در بساط نداشتند، اما از چند متر فضای اضافی خانه شان دریغ نکردند و آن را پیشکش کردند به هموطنان سیل زده مان.
کافیست آگهیهای ۲۰ روز اخیر سایت دیوار را نگاه کنید، پر است از بذر مهربانی که مردم کاشتند و هموطنان درگیر بحران به نسبت نیازی که داشتند، آنها را برداشت کردند.
قطعا ویدیوهای زیادی از سیل دیدهاید. در میان آنها صحنههای تاثیرگذار زیاد است اما یکی از ویدیوهای ارسالی از خوزستان نشان میداد آنها برای درست کردن سیلبند، تن خودشان را جلوی آب انداختهاند.
تنها چیزی که در آن زمان به کار میآمد، گونی بود. یک نفر از تهران تصمیم گرفت از افرادی مانند نانواییها یا کسانی که به هر طریقی گونی دست دوم و ارزان قیمت دارند به او اطلاع بدهند، تا بتواند گونی ها را به دست مردم اهواز برساند.
یک کارخانهدار در سایت دیوار نوشت میتواند بستههای مواد غذایی ویژه سیلزدگان را با اقلامی مانند حبوبات، قند، شکر، تن ماهی و کنسرو لوبیا و… به دست آنها برساند.
خیلیها هم پولی در بساط نداشتند که کمک کنند. کارشان دست خودشان نبود که مرخصی بگیرند و بروند برای کمکهای یدی. تنها کاری که از دست شان برمیآمد این بود که گوشهای خانهشان را با هموطنان سیلزده شریک شوند. یک کارگر که خودش هم آهی در بساط نداشت، در سایت دیوار اعلام کرد میتواند یکی از اتاقهایش را به سیلزدهها بدهد و مدتی از آنها نگهداری کند.
با این که دامنه سیل هیچوقت به تهران نرسید، اما مردم تهران هم به یاد هموطنانشان بودند. یک نفر از محله ارامنه تهران در دیوار این آگاهی را ثبت کرد و درخواست کرد اگر کسی خانوادهای را میشناسد که فرزند شیرخوار دارند، به او معرفی کنند تا به آنها اسکان رایگان دهد.
برخی حتی فضایی را هم نداشتند با کسی شریک شوند، تنها کاری که میتوانستند انجام دهند، بالا زدن آستین همت برای امدادرسانی بود. از این دست پیامها هم در دیوار کم ندیدیم. یک نفر که خودش نیز درگیر سیل بود برای کمک به همشهریانش اعلام آمادگی کرد.
ماجرای کمکها در سایت دیوار فقط به خوراک و پوشاک و اسکان چند روزه ختم نشد. برخی آگهیشان را برای حمایتهای طولانیتر روی سایت قرار دادند. مثلا برای یک سال. یا مثلا ۷۰متر منزل در باغ جهت اسکان و ۴هزار متر زمین کشاورزی جهت کار به صورت رایگان به یک یا چند خانواده تا زمان آماده شدن منزلتان در شهرستان تحویل میگردد. فقط و فقط خانواده.
از این دست آگهیها در دیوار زیاد ثبت شد. نمیتوان تمامشان را روایت کرد. اصلا وصف این کار در کلمات امکانپذیر نیست. اما از این سیل یک چیز یاد گرفتیم، این که جایی هست که نه فقط زمان حادثه و غم و سیل، بلکه هر زمان که دلمان میخواهد و توانش را داریم، یک آگهی رایگان ثبت کنیم و بگوییم «میتوانیم کمک کنیم». حالا هر چه که باشد.