سفر پرتقال‌ها بدون نیسان آبی!

سفر پرتقال‌ها بدون نیسان آبی!

ما ایرانی‌ها نسبت به خودمان خیلی سخت‌گیر و در انتقاد از خود خیلی بی‌رحمیم. به خودمان می‌گوییم خوش استقبال و بدبدرقه! در حالی که اصلا اینجور نیست. شما بگویید کجای ما بدبدرقه است؟ مهمان که می‌آید خانه‌مان، یک ساعت نشده می‌خواهد برود و ما فقط دو هاف‌تایم طول می‌کشد که از مهمان خداحافظی کنیم! بین دو نیمه هم با این سوال که «دیگه چه خبر؟» نفسی می‌گیریم تا ۴۵ دقیقه دیگر، دم در آپارتمان دوام بیاوریم.

خدا برای کسی پیش نیاورد، اما موقع حضور در مراسم ختم کسی هم همین‌جور خوش‌بدرقه هستیم. زمان مراسم یک ساعت و نیم است، اما بیرون مسجد دستکم دو ساعت با فامیل و آشنا در مورد اخلاق خوب و مردمداری مرحوم مغفور صحبت می‌کنیم! بعد شما انتظار دارید که به همین راحتی با ماشین‌هایی که دیگر پاره تن ما محسوب می‌شوند خداحافظی کنیم و آن‌‌ها را به باد فراموشی در گورستان خودرو بسپاریم؟ هیهات!

***

این روزها در خبرها آمده که قرار است تولید نیسان زامیاد یا همان نیسان آبی خودمان آخر امسال به پایان برسد! این را همان‌هایی گفتند که دو سال قبل یعنی در سال ۹۷ گفته بودند که دیگر وقت خداحافظی با نیسان فرا رسیده؛ بندگان خدا خبر ندارند که مردم عزیز ما خصوصا صنف محترم وانت‌بار چه اُنس و اُلفتی با این خودرو جذاب و دوست‌داشتنی دارند؟! خدا وکیلی اصلا می‌شود از خیر کنتراست جذاب رنگ پرتقال نارنجی ساری با رنگ آبی بی‌کران نیسان گذشت؟ این ترکیب و تضاد، اگر شعر نیست پس چیست؟

بیشتر بخوانید: توقف تولید نیسان آبی تا آخر سال

لازم است خدمت دوستان گرامی وزارت صمت یا شرکت زامیاد یا هر کسی که چنین نقشه شومی کشیده عرض کنیم که زهی خیال باطل! مگر دوستی و پیوند ما با نیسان آبی مال همین یکی دو سال اخیر است که بتوانیم در کوزه و آبش را بخوریم. همان طور که پیکان عزیز حدود ۴۰ سال در ایران ساخته شد و تا پایان قرن به ما خدمت کرد و همانطور که پراید گرامی به زودی سی سالگی حضورش در ایران را جشن خواهد گرفت، انشالله نیسان آبی هم ورود به قرن بعدی و سال ۱۴۰۰ را با همان چشم‌های چهارتایی خودش خواهد دید!

پدران ما ورود نیسان آبی به ایران را به نیمه دهه ۵۰ ثبت کرده‌اند و با یک محاسبه ساده می‌فهمید که تا امروز کل یومش ۴۵ سال است که این ماشین کارگر زحمتکش وارد جاده‌های ایران شده! تازه آن اوایل که بهش می‌گفتند نیسان جونیور و موتورش هم ۲ هزار سی‌سی بیشتر نبود، هر چند که ۲ هزار سی‌سی آن موقع با محاسبه تورم حداقل با ۵۷۰۰ سی‌سی موتور ماشین‌های امروز هماوردی می‌کند، نمی‌کند؟! درست است که آن موقع به این ماشین نیسان آبی نمی‌گفتند اما به هر حال دو دهه طول کشید تا با تلاش زیاد و سوزاندن فسفر بسیار دست‌اندرکاران زحمتکش زامیاد به وحدت بصری و رنگ اورجینال امروز برسند و مفهوم «نیسان آبی» را خلق کنند! ضمن این که اساسا نباید و نمی‌شود که نیسان جونیور را از تاریخچه ذهنی مردم بیرون راند. اصلا فکرش را هم نکنید.

***

سفر پرتقال‌ها بدون نیسان آبی!
تعدادی نیسان آبی که با نظم و ترتیب یک‌جا نشسته‌اند

یادش به خیر آن موقعی که موتور ۲ هزار سی‌سی قبلی را با موتور ۲۴۰۰ سی‌سی نیسان پاترول دو در با کد Z24 عوض کردند چه رکوردهای جدیدی که در زمینه سرعت و سبقت در تونل‌های جاده چالوس و هراز به ثبت نرسید! همین حالا اگر صبر کنید تا کرونا برود و بعد با ماشین شخصی به شمال سفر کنیدُ حتما چند صد نیسان آبی خواهید دید که با کیت اگزوز ابتکاری صنعتگران خودمان که روی نیسان آبی‌ها نصب شده و نفس ماشین را چند برابر کرده روبرو خواهید شد. اصلا وقتی این قطعه که فقط در بازار اَفترمارکت وجود دارد به انتهای لوله اگزوز نیسان آبی بسته می‌شود نمی‌دانید که چه غوغایی در تونل‌ها به پا می‌شود. انگار که حضرت اسرافیل در صور می‌دمد و روح و جسم ماشین‌های دیگر را زنده می‌کند!

فقط موقعی که نیسان آبی از پشت سر چراغ می‌زند که سبقت بگیرد، است که می‌بینید بنز و ب‌ام‌و هم راه می‌دهند و راه را باز می‌کنند و خیال کل‌کل هم به سرشان نمی‌زند چون نیسان آبی نه شوخی دارد و نه ترمزی که بتواند آن حجم از پرتقال یا برنج طارم هاشمی را متوقف کند! شما هم در صورت دیدن صحنه مشابه در آینه وسط، خواهشا خیلی زود بکشید کنار که نیسان آبی به گاز می آید نه این که سبزه به ناز می‌آید!

بیشتر بخوانید:‌ وقتی پیکان سه ـ هیچ جلو است!

***

سفر پرتقال‌ها بدون نیسان آبی!
نمونه‌ای از پشت‌نویسی جملات قصار بر پشت نیسان؛ پیش از رواج شبکه‌های اجتماعی

از جاده که بگذریم باید به جایگاه اجتماعی نیسان آبی نیز اشاره کنیم که واقعا جایگاهی ستُرگ و ماناست. مهم نیست چند سال دارید یا چقدر تحصیلات گذراندید یا شغل مبارکتان چیست؛ همین که پشت فرمان نیسان بنشینید اساسا شکل ستون فقراتتان منحنی جدیدی به خود می‌گیرد و هیپوتالاموس مبارک هم کمی نشیمنگاهش را در جوار مغز تکانی می‌دهد، کلی هورمون جورواجور ترشح می‌کند تا به صورت خودکار توانایی مهار هیجان بی‌پایان سواری بر نیسان را به دست بیاورید. آدرنالین تنها اصلا کفایت نمی‌کند!

مورد داشتیم که طرف همزمان دندانپزشک و جراح مغز و اعصاب از دانشگاه هاروارد بوده، اما به مجرد اینکه پشت فرمان نیسان آبی نشسته و زده به دل جاده چالوس، تعریف جدیدی از حق تقدم، آیین نامه رانندگی و «چگونه دو تن پرتقال را اورژانسی به بازار میوه برسانیم؟» را از خود ارائه کرده است. ضمنا اگر خیلی از پدرها و اجداد ما رانندگی را با پیکان و ژیان یاد گرفتند همین حالا کلی آدم داریم که دست فرمان عالی و بی‌نقص‌شان را از رانندگی با نیسان یاد گرفته‌اند. می‌بینید که نیسان آبی عزیز چه جایگاه مهمی در حوزه فرهنگی و اجتماعی دارد؟! اصلا نیسان آبی خودش یک خرده فرهنگ محسوب می‌شود. دقت کردید که پشت در عقب نیسان‌ها چه شعارهای زیبایی می‌نویسند و آدم را به فکر فرو می‌برند. مثلا حقیر یک بار پشت یک نیسان خواندم که:«من ساده بودم اما، او پیاز جعفری دوست داشت…!» و تا مغز استخوان دنبالچه‌ام تیر کشید، بی‌اغراق!

خودتان را جای آن عده از فامیل و آشنای صاحب نیسان بگذارید که روز سیزده به در یا مناسبت‌های پرتعداد دیگر سال، به صورت انبوه و با وسایل کامل پیک‌نیک، می‌ریزند پشت وانت آبی جذاب و مدام سه نفر آن جلو به صورت ایستاده و به نوبت، مقاومت موهایشان را در مقابل سرعت ۱۰۰ کیلومتر باد آزمایش می‌کنند! انصافا از این تفریح باحال‌تر و کم‌خرج‌تر هم هست؟ این‌ها تازه گوشه‌ای از وابستگی‌ها و دلبستگی‌های ما به نیسان آبی است که در این مقاله می‌گنجید، وگرنه این ماجرا مثنوی هفتاد من کاغذ است.

***

این‌ها را نوشتیم برای آنهایی که گفته‌اند با نیسان آبی خداحافظی کنیم و به جای آن از پادرا یا کارا یا از این قبیل وانت‌های سوسول استفاده کنیم. دوستان عزیز گیریم که نیسان عزیز ما را بکشید با رویش جوانه‌های فرهنگی آن چه می‌کنید؟

باقی بقایتان، جانم فدایتان …

اخبار مرتبط

از بلدرچین تا فرش؛ داستان موفقیت خانواده ضیائیان با دیوار

چطور با رسید جعلی کلاه سرمان نرود؟ مقابله با رایج‌ترین نوع کلاهبرداری اینترنتی

پشتیبان هوشمند دیوار: راهکار ۲۴ ساعته برای حل مشکلات کاربران

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

متن سربرگ خود را وارد کنید

search