در سلسه مطالب چگونه طراح شویم در قسمت دوم با «مرک ریچمن» شروع کردیم و به موارد متعددی پرداختیم. در این مطلب با یکی از دست طلاییهای این صنعت یعنی «دکتر برنو ساکو» شروع می کنیم، یکی از جاودانگان طراح خودرو و نابغهای که آثار او در کمپانی مرسدس بنز و در صنعت خودروسازی دنیا، همچنان ماندگار و غیر قابل تکرار شده است.
Overhang
حد فاصل نوک و دماغه خودرو، تا محل چرخ جلو، همچنین حد فاصل بین انتهای خودرو تا محل چرخ عقب را اورهنگ میگویند. اغلب خودروهای آمریکایی مانند شورلت کوروت و خودروهای پژو دارای اورهنگ جلوی بلندی هستند و به عبارتی پوزه ماشین کشیده است، اما در خودروهای آفرود، برای عبور بهتر از موانع در جاده این فاصله کمتر میشود.
Axle-to-dash Ration
به حد فاصل اکسل چرخ جلو تا ابتدای داشبورد و محل قرارگیری فرمان خودرو گفته میشود. این فاصله در خودروهای موتور وسط سوپر اسپرت به خاطر جلوتر بودن کابین خودرو کوتاهتر است، این درحالی است که خودروهای «اسپرت موتور جلو» که جلوی کشیدهتری دارند این فاصله بیشتر میشود. همچنین، خودروهای بامو که محل قرارگیری موتور خودرو در ناحیه پشت اکسل جلوی ماشین است، دارای اورهنگ جلوی کوتاهتر بوده و فاصله اکسل تو داش بلندتری دارند.
Wheel Base
به فاصله بین مرکز چرخهای جلو و مرکز چرخهای عقب در خودرو گفته میشود. هرچه این فاصله کمتر باشد، خودرو مانورپذیری بهتری در ترافیکهای شهری دارد، همچنین در خودروهای کوچک آفرود، مانند جیپ رانگلر این فاصله کوتاه تر است که قابلیت جست و خیز و چالاکی آن را در جاده های بیرون از شهر بیشتر میکند.
در خودروهای سواری بزرگ هم، هرچه این فاصله بیشتر باشد، خودرو سواری نرمتر و راحتتری دارد و به فضای داخلی خودرو نیز افزوده میشود. در دهههای پیش این فاصله برای سگمنت (سی) برابر با ۲۳۰ تا ۲۵۰ سانتیمتر بود، اما امروزه دیگر اندازه ۲۷۰ سانتیمتر، تبدیل به یک میانگین عادی شده است.
بیشتر بخوانید: مروری بر تاریخچه سیستمهای صوتی خودرو – بخش اول
[horizontal_slider url=’tehran/car?has-photo=true’ title=”جدیدترین آگهیهای خودرو”]
Rims
به مجموعه رینگهای چرخ خودرو گفته میشود که با واحد اینچ اندازهگیری میشود و اندازه قطر بیرونی دایره رینگ است. در دهههای پیشین اندازه رینگهای ۱۳ ، ۱۴ و نهایتاً ۱۵ اینچ اندازه روتین و استانداردی بود، اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تاثیر زیبایی رینگهای بزرگتر و لاستیکهای دور کوتاهتر، اندازه ۱۶ تا ۱۹ اینچ در خودروها به امری عادی تبدیل شده است که نمونههای بارز آن را میتوان در خودروهای جدید کیا و هیوندای مشاهده کرد.
Turn Under
به فاصله کف خودرو تا سطح زمین گفته میشود. امروزه این اندازه رابطه مستقیم با منطقه جغرافیایی و نوع کاربری آن خودرو دارد. مثلاً یک خودروی آفرود بیابانی باید فاصله کف تا زمین نسبتاً بلندی داشته باشد تا بهراحتی از پستی و بلندیها عبور کند. اما در یک خودروی سواری روتین، مانند سگمت (سی) شهری، این فاصله باید به اندازهای باشد که بهراحتی از موانع فیزیکی شهری مانند سرعتگیرها و رمپ شیبهای پارکینگ، بدون برخورد عبور کند.
این استاندارد در کشورهای مختلف متفاوت است، مثلاً صاحبان خودروی مزدا سه که در داخل کشورمان نیز تولید می شد، همیشه از کوتاه بودن این ارتفاع رنج میبرد و کف آن با موانعی مانند سرعتگیرهای غیر استاندارد و رمپهای پارکینگ با شیب تند، گیر میکند. در خودروهای اسپرت و سوپر اسپرت که بیشتر برای حرکت در اتوبانها و پیستهای اتومبیلرانی طراحی شدهاند، به دلیل کاهش ارتفاع نقطه گرانیگاه و مرکز ثقل خودرو، همچنین افزایش هندلینگ و پایداری آن در سر پیچها، این ارتفاع به حداقل ممکن رسیده است.
Rocker
منطقه زیر دربهای خودرو که اصطلاحاً به آن رکاب هم میگویند. این قسمت، بخشی از سازه و استراکچر خودرو است که با حالت ساندویچی خود، تنشهای ناشی از جاده را میگیرد و ستونهای اصلی خودرو روی آن نصب شده است. در دهههای قبل یک حالت افقی یک تکه زیرماشین داشت، اما امروزه این فرم به طرفین کشیده شده و قسمتهایی از گلگیرهای جلو و عقب را نیز میپوشاند، و گاهاً با گلگیرهای عقب هم یکدست و یک تکه هستند (چیزی مانند خودروی پژو ۲۰۶)، که علاوه بر استحکام بیشتر، زیبایی مضاعفی نیز ایجاد میکند.
Character Line
خطی که از شکستگی، برجستگی و یا فرورفتگی در کنار خودرو، معمولاً از جلو تا انتهای خودرو است، که از نظر بصری به خودرو شخصیت و کارکتر میدهد. هرچه این خطوط بیشتر باشند، مقاومت ورق بدنه خودرو درمقابل ضربههای کوچک و موج برداشتن بیشتر میشود، اما مانند هرچیز، اغراق در آن هم جایز نیست.
در دهههای پیشین معمولاً ایجاد یک نَک ساده و یا یک خم سراسری از ابتدا خودرو تا انتهای آن مُد بود. اما امروزه این خطوط حالت پویاتری به خود گرفتهاند و همانند خطوط عضلهای انسان از یک نقطه بهصورت محو شروع میشوند و در وسط قوت پیدا میکنند و در آخر دوباره محو میشوند و به نقطه صفر میرسند. برای اولین بار شرکت بامو آن را متداول کرد و همهگیر شد و شرکت اینفینیتی آن را به اوج خود رساند.
A-pillar
ستون نگهدارنده سقف، مابین شیشه جلو و پنجره های جانبی است.
B-pillar
دومین ستون نگهدارنده سقف از جلوی خودرو مابین درب جلو و عقب است.
C-pillar
ستون نگهدارنده سقف در عقب خودرو است.
D-pillar
در خودروهای SUV و استیشن واگن در انتهای خودرو هم یک ستون نهایی تعبیه شده است. در بعضی از مقالات به جای کلمه Pillar از کلمه Post هم استفاده میشود که همان معنا را میدهد. همچنین، در خودروهای جدید ارتفاع ستونها کمتر شده و پانلهای جانبی دربها بلندتر شدهاند که هم امکان استفاده از سایزهای بزرگتر رینگ و لاستیک امکان پذیر میشود، و هم ایمنی خودرو در تصادفات جانبی و چپ کردنها بالاتر رفته است. البته لازم به توضیح است که با این کار دید اطراف کمتر شده است. دیگر دلبازی و دید زیاد ۳۶۰ درجه کمتر شده است.
بیشتر بخوانید: مروری بر تاریخچه سیستمهای صوتی خودرو – بخش دوم
[horizontal_slider url=’tehran/car?has-photo=true’ title=”جدیدترین آگهیهای خودرو”]
Six Line
این اصطلاح مربوط به خط تشکیل شده از ناحیه جدا شدن گلگیر عقب و درب عقب خودرو است که در بعضی از خودروها مستقیماً به لچکی شیشه عقب متصل میشوند و در بعضی دیگر پیرامون گلگیر عقب میچرخد و به انتهای درب میرسد.
Wheel Arch
به قوس برجسته آرک مانند و برآمده پیرامون چرخهای خودرو، واقع بر روی گلگیرها گفته میشود. این شاخصه در بعضی از خودروها مانند محصولات مینی کوپر و رنو لوگان تشدید شده و جزوی از ماهیت آنان محسوب میشود. اما مبتکر آن شاسیبلندها بودهاند که فاصله بین چرخها در هر اکسل در آنها بیشتر از عرض اتاق بوده و این نقیصه را با گلگیرهای عریضتر جبران میکردند.
Belt Line
به خط و کمربند پیرامون فضای اتاق (Greenhouse) و بدنه در منطقه زیر شیشه و پنجره ها گفته میشود.
Greenhouse
در لغت به معنای گلخانه است، اما در اینجا منطقه زیر سقف و محصور شده توسط شیشههای پیرامون اتاق خودرو است که جای نشستن سرنشینان نیز گفته میشود.
Shoulder line
ناحیه برجسته مابین Greenhouse و بدنه اصلی که در خودرو های اسپورت پهنتر است.
Backlight
اصطلاحاً به شیشه عقب گفته میشود.
Deck
سطح افقی رویه صندوق عقب خودرو، که معمولاً برای حمل چمدان و بار استفاده میشود.
Approach Angle
زاویهای که مابین پایین ترین نقطه جلوی خودرو با زیر لاستیک ایجاد می شود را اپروچ انگل یا زاویه ورودی شیب رَوی میگویند.
Departure Angle
بر عکس اپروچ انگل، زاویه بین انتهاییترین ناحیه عقب خودرو و زیر لاستیک عقب را دیپارچر انگل و یا زاویه خروجی شیب رَوی میگویند.
Ramping Angle
زاویهای است که از پایینترین نقطه وسط خودرو به طرفین کشیده میشود و به لاستیکهای جلو و عقب ختم میشود. این زاویه شاخصی است برای میزان قابلیت ورود و خروج خودرو به رمپهای پارکینگ ها و پستی بلندیهای درون جاده و یا خارج از جاده که هرچه کمتر باشد قابلیت آفرود خودرو بالاتر است.
امیدوارم ارائه این اصطلاحات باعث ارتقای دانش فنی تخصصی شما شده باشد و دیگر با شنیدن آنها سکه نشوید و منظور گوینده از این اصطلاحات را به خوبی درک نمایید.
سری مطالب «چگونه طراح خودرو شویم»:
- قسمت اول: چرخ و تایر
- قسمت دوم: شیشهها و جلوپنجره
- قسمت سوم: ستون و محورها و دماغه
[horizontal_slider url=’tehran/car?has-photo=true’ title=”جدیدترین آگهیهای خودرو”]