بهراستی یکی از تاریخسازترین خودروهای تولیدی توسط چشم آبیهای ژرمن بامو بوده و هست و اگر نگوییم صد در صد افراد به آن علاقه دارند، اما بهراحتی میتوان اذهان داشت که تمامی علاقمندان خودرو به دید تحسین به این محصولات اسپرت نگاه میکنند و همیشه تحسین منتقدان را به همراه داشتهاند.
اما بارزترین آیتمی که خودروی بامو را از چند فرسخی قابل تشخیص کرده است، همانا گریل دو قلوهای یا دو لوبیایی شکل جلوپنجره این خودرو است که در طی صد سال اخیر، تغییراتی را داشته که همیشه مورد بحث بین افراد بوده و هست.
اولین نمونه از این خودرو در دهه ۳۰ میلادی، گریلی و به اصطلاح عامیانه (جلوپنجرهای) عمودی داشته که به خاطر حالت دوکی مانند بدنه خودرو در آن دوران، تمامی جلوی خودرو را می پوشانده و دو قسمتی شدن این گریل، حد تفاوت این خودرو با سایر رقبای آلمانی و آمریکایی بود.
اما به مرور زمان و با پیشرفت صنعت خودروسازی بعد از سالهای جنگ دوم جهانی، بدنهها یک پارچهتر شدند و گلگیرها جدا از بدنه با آن ادغام شد و فرم خودروهای امروزی به وجود آمد. باز هم گریل عمودی در نمای وسط خودرو خودنمایی میکرد، اما به تناسب ابعاد بدنه، این المان کوچکتر شد و ورودی های هوا در دو طرف خودرو به کمک آن آمدند تا وظیفه خنک کردن موتور را به عهده بگیرند.
رفته رفته، دید زیبایی شناسی در طراحان تغییر کرد و دیدند که این سبک گریل، به عنوان یک نماد در وسط خودرو، شاید زیبایی کمتری داشته باشد و نمادی هم از سبیلهای هیتلر بود که در جهان غرب زیاد مرد خوش نامی هم نبود، به همین منظور گریل را کشیده ترنموده و سعی کردند تمام فاصله بین دو چراغ را بپوشاند که نتیجه آن هم شاهکارهایی اسپرتی مانند مدل ۵۰۷ شد که استاندارد جدیدی را در تناسبات و زیبایی خودرو بیان میکرد.
بیشتر بخوانید: معرفی و نقد طراحی بامو XM
سالها گذشت و انسان وارد دهه شصت میلادی میشد، در زمانی که خودروهای اقتصادی نمود بیشتری در بازار داشتند و تقاضا برای این خودروها بیشتر از پیش میشد. بامو هم به بازارهای کوچکتر رو آورد و مدل ۱۵۰۰ و در ادامه آن ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ را ارائه کرد که در آن زمان دارای عملکرد فنی و قابلیت بالایی نسبت به رقبای اروپایی را داشت.
این بار گریل دو قلوهای عمودی باز هم رخ نشان داد و با گریلهای طرفین آن، چراغها را هم در برگرفتند که هنوز هم این ترکیب، به عنوان رخ کلاسیک بامو در کشور ما شناخته میشود.
در انتهای دهه هفتاد، با ورود خودروی کانسپت M1 و در پی تولید محدود آن، یک جهش به وجود آمد، سپرها پلاستیکی شد و این جنس جدید اجازه داد که طراحان بازی بیشتری با عناصر تشکیلدهنده خودرو کنند، از این رو بامو هم جلوپنجرهای که در بالا و پایین کاملاً گرد میشد را به حالت چهارگوشتر بیشتری رساندند و آن را در ترکیب سپر هم رنگ بدنه ادغام کرد.
بیشتر بخوانید: بررسی بامو M5؛ نجیبزادهٔ آلمانی
جمله معروفی هست که میگوید، این طراحان هستند که ذائقه مردم رو جهت میدهند. این داستان بیش از پیش در مُد و طراحی محصول خود را آشکار میکند. طراحی خودرو هم از این قاعده مستثنا نیست. باورود به دهه هشتاد و نود، بامو،جلوپنجره نمادین خود را بزرگتر و وسیعتر کرد، تا توانست به یک هماهنگی خیرهکننده و متفاوت نسبت به رقبا برسد.
با شروع هزاره سوم، زیباییشناسی طراحان تغییر کرد و فرمهای کمپکس ترکیبی بیشتر از پیش اوج گرفتند. تعداد طراحان ده برابر شد و رقابت شدیدی برای کسب کرسی طراحی در کارخانجات به وجود آمد. به همین منظور، هر طراحی که خلاقیت فرمپردازی بهتری داشت، مقام خود را حفظ میکرد، اما این رقابت به نفع مصرفکنندگان بود. ترکیب حجم پردازیهای ظریف و پیچیده، باز هم ذائقه و دید مردم را ارتقاء داد.
مدل خودروها بیش از آنکه به صورت تصویری قابل درک باشند، فیزیکی احساس میشدند. زیرا بازی انعکاس و نور میتواند در یک مدل فیزیکی بیشتر احساس شود. این چیزی بود که بامو به عنوان یک پیشگام طراحی روی آن دست گذاشته بود.
دههٔ دوم قرن بیست و یکم مصادف شد با ورود و حضور همه جانبه خودروهای برقی. شرکت بامو هم میخواست از قافله عقب نماند، در این زمان خودروی i3 و i8 را روانه بازار کرد.
این دو خودرو هرچند نسبت به نمونههای تسلا به خاطر تکنولوژی عقبتر الکتریسیته و باتریسازی آلمان نسبت به آمریکا، موفقیت کمتری کسب کردند، اما از نظر استیل حرفهایی برای گفتن داشتند و نگاه آیندهنگر و قدم گذاشتن در آینده را برای آلمانیّها نشان میداد.
گریل در جای خود و بزرگتر از پیش نمایان بود، اما ترکیب رنگ آبی یخی نشانگر برقی بودن خودرو بود که هم حس و حال شرارههای الکتریسیته را بیان میکرد، و هم حس و حال اسپرتی بیشتری به خودرو ها میداد.
در سال ۲۰۱۸ با ورود بامو سری ۸، که یک کوپه جیتی تمام عیار بود، این شرکت کمی معادلات را در تناسبات و ترکیب گریل جلو عوض کرد. به نحوی که گریل بزرگتر شد، خطوط عمودی گریل بریدهبریده شدند و به صورت ترکیب آجر چینی (یک در میان) در کنار هم قرار گرفتند.
فریم پیرامونی کرومی دور گریل هم باریکتر شد. دیگر خبری هم از ادامه گریل در طرفین این المان دو قلوهای نبود و مکمل ورودی هوا، در زیر آن و طرفین زیر چراغ قرار گرفتند.
این سال مصادف بود با ورود سیلآسای خودروهای کرهای و چینی، که هرچند کیفیت و ممتازی بامو را نداشتند، اما برای مشتریان در زیبایی و البته تنوع آپشنها چیزی کم نگذاشته بودند.
کمکم بامو به فکر فرو رفت که گویا دارد از مسابقه فروش و رقبا عقب میافتد، دستور کار تغییراتی بود که به هر نحوی تفاوت ژنتیکی خودروهای دارای سلف و اصل و نسبدار آلمانی را نسبت به تازه واردهای کرهای و چینی ایجاد کند.
اینجا بود که علیرغم گاهاً تفاوتهایی که باعث بحث میشد و شک در وجود مشتریان ایجاد میکرد، به پشتوانه برندینگ و تاریخچه قدرتمند خود، توانست سلیقه را تغیر دهد. هرچند که میتوان این گونه بیان داشت که ما در میانه این راه هستیم، اما زمان همه چیز را نشان خواهد داد.
گریلها جهش ژنتیکی را تجربه کردند و بیشتر از پیش بزرگ شدند، تا جایی که دستخوش تمسخر عدهای از مخاطبان و منتقدان قرار گرفتند و سوژه طنز در اینترنت شدند، اما از دید یک طراح فقط میتوان به آن توجه کرد که بامو در حال دگردیسی و پوست انداختن است.
این خودروی تاریخ ساز بار دیگر دارد مفاهیم زیبایی شناسی بصری را تغییر میدهد. به نحوی که با گوشهدار کردن فرمها و چند ضلعی کردن آنها، ترکیبی از سطوح جدید را به دست میآورد که شکست نور آن را مانند جواهری براق و عین حال تیره خودنمایی میکند.
ترکیب جلو در سال ۲۰۱۹ با بدنه همچنان فرم پویایی که دارد رفتهرفته کلاسیک میشود کنتراست و عدم هماهنگی خاصی پیدا کرده است، اما این پوزه پروانه است که دارد از شفیره خارج میشود. چیزی که در سری ۴ جدید کاملاً قابل ملاحظه است.
بیشتر بخوانید: نقد طراحی و معرفی نسل جدید وانت بار توانمند فورد رنجر
در سال دو سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ با ورود کانسپتهای iNEXT و M Next ،پروانه را کامل از پیله خود خارج کرد. طراحان زبان جدیدی از ترکیببندی را در بدنه کامل خودرو نمایان کردند. ترکیببندی سلیقهای نوستالژیک و مدرن، با طعم و ذائقه آلمانی کاملاً در بیرون و داخل این دو خودروی مغهومی مشاهده میشود.
باید قبول کرد که این دو خودرو مطالعاتی هستند و نواقصی هم دارند، اما چه بهتر که نواقص را بر روی مدل فیزیکی قابلیت درک بالاتری را دارند. مسلماً بازخوردهای نمایشگاهی و تخصصی، نمونه تولیدی را قابل درکتر و هماهنگتر از نمونههای مفهومی و آرمانی خواهد کرد، اما بامو قول داده است که تا نود درصد این زبان طراحی را حفظ میکند. خودروی کانسپت XM آخرین تغییرات بر روی این مفاهیم جدید آلمانیها بوده است.