حضور برندهای بزرگ و معروف خودروسازی در کشورمان در قالب تاسیس خط تولید و سرمایهگذاری ید طولایی داشته و آن طور که کتب تاریخی نشان میدهند، آغاز این ماجرا به شهریور ۱۳۲۰ و زمانی بازمیگردد که ایران به اشغال نیروهای متفقین درآمد.
در این باره پایگاه خبری بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، به نقل از وبسایت موزه و اسناد صنعت نفت ایران، در مقاله ای که به قلم «فرشید خدادادیان» نوشته شده مینویسد: «نخستین کارخانه مونتاژ اتومبیل (به اضافه هواپیما) در ایران کارخانهای بود به نام «لیتل دیترویت» (به معنای دیترویت کوچک) در اندیمشک خوزستان، که در اواخر سال ۱۳۲۱ به وسیله مهندسان آمریکایی ارتش ایالاتمتحده احداث شد و وظیفه آن از صندوق بیرون آوردن و مونتاژ کردن هزاران دستگاه اتومبیل نظامی سبک آمریکایی مانند جیپ و کامیون و «کماندوکار» (کامانکار) بود. چون تاسیسات این کارخانه در سال ۱۳۲۵ به کلی برچیده و از ایران به امریکا حمل شد، متاسفانه سوابقی از آن در آرشیوهای کشور وجود ندارد و تنها شاهدِ وجود این کارخانه در ایران، یک حلقه فیلم نیمساعته است که توسط فیلمبرداران امریکایی و انگلیسی تهیه شده و در آرشیو موسسه «ونیز نیوز» وابسته به بیبیسی در لندن نگهداری میشود».
در این خصوص همچنین، «ریچارد.ا.استوارت» محقق نظامی امریکایی در کتابی به نام «سپیده دم در آبادان» که زیر عنوان «در آخرین روزهای حکومت رضا شاه» به فارسی ترجمه شده است، مینویسد: «ارتش آمریکا برای بهتر اداره کردن برنامه کمک به شوروی «فرماندهی خلیج فارس» را تاسیس کرد و خیلی زود ۳۰ هزار سرباز و افسر لجستیکی خود را به ایران فرستاد. آمریکا تا نوامبر ۱۹۴۲ (آبان ۱۳۲۱) بیش از ۴۰۰ هزار کامیون، ۲۷ هزار هواپیما و ۲۸ هزار تانک و نفربر را از راه خلیجفارس به اتحاد جماهیر شوروی فرستاد».
بنابراین، شکی نیست که این رقم عظیم و باورنکردنی خودروی نظامی از راه ایران به روسیه ارسال شده است. اما گفتنی است که بخش عظیمی از این اقلام در «لیتل دیترویت»، یعنی کارخانه مونتاژ خودرو و هواپیماهای امریکایی در اندیمشک از صندوقها درآمده و سوار (مونتاژ) میشده است.
بیشتر بخوانید: آشنایی با قواعد نانوشته خرید خودرو
در ادامه این یادداشت آمده است: «در «لیتل دیترویت» بهقدری جیپ و کامیون مونتاژ میشد که تعدادی از آنها در ماههای پس از جنگ، همچنان در محوطه کارخانه تلنبار شده بود. چند تن از تاجران زرنگ ایران، چند هزار جیپ و کامیون نو و مستعمل و انواع وسایل موجود در انبارهای اندیمشک را خریدند و به بهایی گران به خریداران ایرانی فروختند و از این راه به ثروت کلانی رسیدند. بازار سیاه قطعات و لاستیک اتومبیل، در پایان جنگ هزاران نفر را به ثروتهای باورنکردنی رساند. آمریکاییها، علاوه بر انبار اندیمشک، ۶۰ انبار در مساحتی به ابعاد ۶ کیلومتر در ۶ کیلومتر در خرمشهر احداث کرده بودند. در این انبارها ۳۰۰۰ کامیون، ۱۰ هزار حلقه لاستیک، ۳۰۰ دستگاه اتومبیل سواری، ۴۰۰۰ صندوق لوازم یدکی اتومبیل از هر رقم، ۵۰۰ دستگاه موتور برق، ۷۵۰ تن شکر، ۷۰۰ تن آرد گندم، هزار یخچال، ۳ کشتی رودخانهپیما، ۶ آمبولانس مجهز موجود بود که شرکتی متشکل از سرمایهداران متنفذ ایرانی و مرکب از مهدی شیرازی، مهدی نمازی، مهدی باتمانقلیچ، اوالئوف، اردکانی، گرجی و … همه اقلام آن را به مبلغ ۴۰ میلیون تومان از سررشتهداری ارتش آمریکا خریدند و ۱۰ یا ۲۰ برابر در بازار سیاه فروختند. این ۳ هزار کامیون که بعضی از آنها کاملا نو و استفاده نشده بود، وارد بازار ایران شد و تحولی در صنعت حملونقل ایران ایجاد کردند».
بعد از آن، سالها سپری شد تا دیگر برندهایی چون جیپ و شورولت و کادیلاک و بیوک و … در ایران محصولاتشان به تولید رسید. در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، این فرانسویها بودند که در میدان بازی، حرفه ای و زیرکانه عمل کردند و جای پایشان را محکم کرده و میخها را کوبیدند. اگر چه بعد از انقلاب اسلامی، در مقاطع زمانی متفاوتی از برندهای اروپایی چون اوپل و مرسدس بنز و بامو و آلفارومئو و همچنین ژاپنیهایی چون تویوتا و میتسوبیشی و هوندا و نیسان محصولاتی به کشور راه یافتند، اما تاریخ نشان می دهد گویا این فرانسویها بودند که به صورت عمده و گسترده با پژو و سپس رنو سهم بزرگی از بازار خودروی کشور را از آن خود کردند.
با قوت گرفتن بحث واردات، تقریبا از یک دهه پیش تاکنون، تنوع برندها در بازار زیاد شد و محصولاتی که پیش از این در ایران نمایندگی فروش فعالی نداشتند (مانند پورشه و آلفارومئو و مازراتی و لکسوس و هوندا و فولکس واگن و …) به خیابانهای شهرها راه یافتند. تا اینکه در حدود ۴ تا ۵ سال پیش، این تنوع تقریبا به بالاترین حد خود رسید و در کنار محصولاتی از پژو و رنو (که موفقترینشان پژو ۲۰۶ و پژو ۴۰۵ و رنو ال ۹۰ از حیث تیراژ فروش در کشور بودند)، سر و کله چینیها در بازار پیدا شد.
توافقنامه برجام در اینجا نقطه عطفی بود برای تمامی کشورهای دور میز مذاکره، از اروپاییها و آمریکا گرفته تا ایران. اینجا بود که خبرها یکی یکی منتشر شدند و شایعاتی پیرامون احداث خط تولید تویوتا، هیوندای و کیا و ورود محصولات روز رنو و فولکسواگن به گوش رسید. برخی از این شایعات تبدیل به خبر شد و برخی به روی سایتهای خبری رفت. سپس کمکم تصاویری از دیدارهایی که تا آن زمان محرمانه اعلام شده بودند، اجازه انتشار اخبارشان از سوی طرفین (با توجه به امضای برجام که گفته میشد ضمانتنامه مهم و بزرگی است) صادر شد. تا اینکه در این میان، قرارداد بزرگ ۳ جانبه رنو و پژو و سپس سیتروئن بر روی کاغذ آمد و در مقاطعی اجرا شد.
با این حال، داستان به همینجا ختم نشد. با خروج آمریکاییها و سیاست لجوجانه و مضحک دونالد ترامپ در برابر کشورمان در برجام، ناگهان همه آن تصویرهای زیبا همانند ابری در بالای سر ناپدید شدند! اروپاییها دانه به دانه شروع به ترک بازار کردند. اسکانیا، ولوو، مجموعه محصولات رنو نیسان از تراکس گرفته تا خودروی سواری، میتسوبیشی، فولکسواگن، هوندا، دی اس، مرسدس بنز، ولوو، لوتوس و … از عمده این نامهای مشهور بودند؛ حتی سرابی که برای برندهایی مثل پورشه و مرسدس بنز و مازراتی که از دور برقی میزد و کور سوی امیدی در گوشه دل سرمایهگذاران ایرانیشان زنده شده بود، همه بخار شد و به هوا رفت.
در این مقطع، شرکتهای چینی همچنان در بازار حضور داشتند و به زندگی روزمره و فروش خود ادامه میدادند. اما خب، آنها نیز از ترکشهای این بچه بازی آمریکایی در امان نمانده و کمکم محصولاتی چون برلیانس و جیلی و گریت وال و هامیا و … با بازار خداحافظی کردند و تنها برندی چون چری توانست به ادامه بقای خود (هر چند با کاهش فروش) ادامه دهد.
ناگفته نماند که کمپانیهای چینی دیگری هم تا پشت درب ورود به کشور آمدند. برندی چون کوروس از زیرمجموعههای چری که با مشکل تزریق نقدینگی و سپس محکمتر شدن تحریمها عملا فعالیتشان در ایران منتفی شد. پس از آن هم بازار مجددا به همان حالت انحصاری قبل بازگشت و بازی بین دو بخش خودروسازی داخلی و چینیها تا بدین لحظه تقسیم شده است.
بیشتر بخوانید: بررسی استانداردهای ۸۵گانه خودرو در ایران
مرسدس بنز؛ نقطه عطف سرمایهگذاری خودرو در ایران
پژوهش در سایتها و مقالات نشان میدهد در ۴ دهه اخیر به غیر از رنو و پژو و کمی هم سیتروئن که در بازار ایران برای خود سهمی نسبتا قابل توجه دستوپا کردند، نقطه عطف حضور سرمایهگذاری یکی از با عیارترین و شاید قدیمیترین برند خودروسازی دنیا یعنی «دایملر» با شرکت محبوب و پرفروشی چون مرسدس بنز و احداث شرکت تاپ خودرو در دل ایران خودرو دیزل بود که مذاکرات آن در سال ۱۳۸۱ بین مقامات ایرانی و آلمانی آغاز شد و ۴ سال بعد در سال ۱۳۸۵ به نتیجه رسید و خط مونتاژ برای عرضه مرسدس بنز کلاس E اتاق W211 احداث گردید.
در آن زمان، آلمانها چیزی حدود ۱۷۰۰ قطعه از این مدل را به ایران خودرو میدادند تا ماشینهایی با استاندارد روز در ایران تولید شود. مهندسان آلمانی مرسدس بنز به ایران آمدند و نیروهای نخبه و بالقوه ایرانی آموزش دیده و در خطوط مونتاژ با همان استانداردهای منظم آلمانها شروع به کار کردند. به یاد دارم قبل از احداث این خط نسبتا کوچک، دقیقا در زمانی که با شرکت دایملر و مرسدس بنز در دفتر تهران که در برج سایه قرار داشت، همکاریهایی بهویژه در بخش خودروهای کلاسیک داشتم. روزی از الکساندر دیبولد قائم مقام آن زمان «دایملر کرایسلر ایران» پرسیدم که هدف آلمانها از این حضور در بازار ایران و این سرمایهگذاری چیست؟! آیا از قدمهایی که برداشته و توافقاتی که کردهاند مطمئن هستند؟
و جواب او با توجه به برنامهریزیهایی که انجام شده بود، منطقی به نظر میرسید. دیبولد میگفت مرسدس بنز تصمیم گرفته بود ایران را بعنوان هاب تولید بنز E کلاس تعریف و از آنجا به کشورهای منطقه و همسایه و حتی هند خودرو صادر کند، اما آیا تمامی قسمتهای پازلی که آلمانها با اشراف به تمامی دشواریهای سرمایهگذاری و کارآفرینی در ایران طراحی کرده بودند، به خوبی در کنار هم چفت شده بودند؟ تاریخ به ما نشان داد که خیر! تا جایی که خط مونتاژ رو به تعطیلی کامل و حتی واردات مرسدس بنز به ایران در قالب شرکت شراکتی چون ستاره ایران که بخشی از سهام آن در تملک ایرانیها و بخشی دیگر در تملک آلمانها بود، متوقف شد. پس از مدتی، دفتر ستاره ایران و حتی دایملر کرایسلر ایران رو به تعدیل نیرو آورد. ستاره ایران سهامش به صورت کامل به طرف ایرانی واگذار شد و مدیران آلمانی خیلی آرام و درحالی که نقشههای بلند پروازانهشان برباد رفته بود، چمدانها را بسته و راهی وطنشان شدند. همه این رویدادها نتیجه یک اتفاق بود: فشارهای ایالات متحده و تحریمهای یکجانبه.
البته تا چند سال پس از آن اتفاق، همچنان دفتر تشریفات دایملر در سعادت آباد تهران با نیروهای قدیمی ایرانی که کمتر از انگشتان یک دست بودند، برای مدتی اداره شد. با این حال، پس از مدتی چراغهای این دفتر نیز خاموش شدند. در این میان، داستان مونتاژ مرسدس بنز یک بار دیگر نیز جان گرفت. در دی ماه ۱۳۹۶ بود که غلامرضا رزازی، مدیرعامل وقت ستاره ایران، خبر از واردات و تولید چند کلاس سواری مرسدس بنز در ایران از جمله A200 ،CLA 180 ،GLA 200 ،C180 و E200 داد. رزازی که به گفته عصر خودرو سابقه مدیریت در شرکتهایی چون واگن پارس، صنایع ریلی ایران خودرو، نورد و تولید قطعات فولادی و … را در چنته داشت، در یکی از مصاحبههایش در خرداد ۱۳۹۶ اعلام کرد که هدف ستاره ایران، رسیدن به تولید ۲۵۰۰ دستگاه خودرو مرسدس بنز در سال است! در هر صورت، این داستان نیز ختم به خیر نشد و داستان تکراری تحریمها، این بار محکمتر از گذشته نقشههای تجاری را خواباند.
بیشتر بخوانید: آشنایی با تیونر کیوانی؛ تیونری ایرانی در سرزمین ژرمنها
مذاکره خودروسازان آمریکایی با ایران و ادامه تحریمها
در این میان، در سال ۲۰۱۳ بود که روزنامه معروف «لفیگارو» چاپ پاریس در سرمقالهای جنجالی، خبر از مذاکرات پنهانی نماینده جنرال موتورز آمریکا با شرکت ایران خودرو داد. لفیگارو به نقل از منابع آگاه و مطلعش، در میان این مذاکرات گفته بود که نماینده جنرال موتورز با پاسپورت سوئیسی به تهران سفرکرده بود و نکته جالب دیگر این موضوع، آن بود که فرانسویها از این داستان که جنرال موتورز آنها را برای ادامه تولید پژوهای ۲۰۶ و ۲۰۷ در ایران تحت فشار گذاشته و سپس خودش، برای مذاکره به تهران سفر میکردند، متعجب شده بودند. این خبر همچنین به صورت آنلاین در نوامبر ۲۰۱۳ در وبسایت فرانسوی زبان Lusine Nouvelle با تیتر جالب و حاشیهساز «Comment General Motors a délogé PSA d’Iran» به معنای «چگونه جنرال موتورز، پژو-سیتروئن PSA را از ایران بیرون راند؟!» منتشر شد.
این وبسایت، از قول روزنامه معتبر فرانسوی زبان فیگارو نوشت «ممکن است شعار جنرال موتورز هنگام ورود به بازار ایران این باشد: انجام آنچه من میگویم، نه آنچه من انجام میدهم!»
در ادامه این مطلب با تیتر «مذاکره جنرال موتورز با ایران» ذکر شده بود: «گفته میشود جیام با ایران خودرو، شرکتی که پژو ۲۰۶ و ۲۰۷ را به نمایندگی از گروه PSA در ایران تولید میکند، از طریق مدیران کارخانه PSA Vesoul با طرف ایرانی تماس گرفته است. همچنین، مذاکرات در حین انتشار این خبر در جریان است».
در ادامه کار، فیگارو در جمله ای شوکهکنندهای میگوید: «حتی جنرال موتورز برای آزمایش بازار، یک نمونه از اتاق جدید شورولت کامارو (که نزد ایرانیان بسیار محبوب است) را از طریق نمایندگی خود در آذربایجان، وارد این کشور کرد».
اما فقط فیگارو فرانسه نبود که پیگیر این خبر مهم بود. حالا که پای نمایندگی جنرال موتورز آمریکا در آذربایجان نیز به وسط آمده بود وبسایت Virtualaz در تیتری جنجالی نوشت: «Azərbaycan üzərindən İrana ABŞ avtomobilləri daşınır». یعنی «اتومبیلهای آمریکایی از طریق آذربایجان به ایران منتقل میشوند». این وبسایت نیزاز قول فیگارو آورده بود: «در ۶ ماه گذشته، جنرال موتورز با طرفهای ایرانی در حال مذاکره بوده که موقعیت گذشته خود در این بازار را پس بگیرد». سخنگوی پژو هم در همان زمان به خبرنگار فیگارو گفته بود: «ما درمورد یک مهمانی آزمایشی صحبت میکنیم. این ابتکار، با تحریمهای دولت آمریک علیه ایران مغایرت ندارد».
فیگارو در ادامه اذعان داشت شرکتهای آمریکایی در سکوت کامل خبری، در حال تقویت موقعیت خود در ایران هستند. بازار ۸۰ میلیون نفری این کشور ثروتمند که نفت و گاز دارد، زمینه گستردهای برای شرکتهای آمریکایی است که از چند ماه پیش نمایندگانشان را به ایران فرستادند. فرستادهها عمدتا گذرنامه سوئیسی دارند. بنابراین، سوئیس نماینده منافع دیپلماتیک ایالات متحده در ایران است.
اما این تحریمها از چه زمانی به اروپاییها فشار آورد؟ تحریمها علیه اروپاییها زمانی به اجرا درآمد که باراک اوباما در ۳ ژوئن ۲۰۱۳ قانون اجرایی ۱۳۶۴۵ را به امضا رسانده بود که به واسطه این مصوبه، تحریمهای علیه ایران را افزایش میداد. بر پایه این مصوبه جدید، تامین قطعات یدکی یا خدمات به شرکتهای ایرانی مشمول تحریم میشد، اما برای بخش خودرو و به ویژه تامین و تولید وسایل نقلیه، این تحریم وجود نداشت. همچنین، فیگارو از قول یک دیپلمات جمهوری اسلامی ایران که نامش فاش نشد مینویسد: «فرانسویها باید بدانند که در صورت توافق بین ایرانیهای و آمریکاییها، شرکتهای دیگر فقط خردهها را درو می کنند». اما خبرنگاری که این مقاله را به نگارش درآورده و سپس منتشر کرده بود، چه شخصی بود؟ نام او، خانم «پائولین دو کمپ» سردبیر کنونی سرویس خودرویی تلویزیون BFM فرانسه بود.
اما در طرف ایرانی داستان چه خبر بود و واکنشها به کدام سمت رفته بود؟ در این خصوص روزنامه دنیای اقتصاد در شماره ۳۱۳۸ خود که در ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ منتشر شد با تیتر کاملا ژورنالیستی «روایت فرانسوی از حضور خودروسازان آمریکایی درایران» نوشت: «همزمان نیز اخباری مبنی بر تمایل جنرال موتورز به خرید سهام ایران خودرو منتشر شده است، اما هیچیک از این دو خبر را مسئولان ایرانی تایید نکردند و حتی مدیر عامل ایران خودرو نیز در واکنش به این موضوع، عنوان کرد که هیچ آمریکایی را در این شرکت ندیده است».
بیشتر بخوانید: چه زمانی شرایط واردات مجدد خودرو فراهم خواهد شد؟
همچنین وزیر «صنعت، معدن و تجارت» وقت نیز در پاسخ به پرسشی مبنیبر احتمال فروش سهام خودروسازان به شرکتهای آمریکایی، گفته بود که «فعلا با آمریکا رابطه نداریم». اما داستان به همین اظهار نظرات ختم نشد. در ۲۰ مهر ۱۳۹۳ نیز خبرگزاری دانشجویان ایران یا همان ایسنا در سرویس اقتصادی خبری را با تیتر «زمزمههای حضور جنرال موتورز در ایران» منتشر کرد که حسین گروسی، عضو کمیسیون صنایع مجلس شورای اسلامی، در آن اظهار کرده بود: «اپل از آلمان، پژو و سیتروئن از فرانسه و جنرال موتورز از آمریکا، خواستار حضور و سرمایهگذاری در ایران شدهاند».
ایسنا در ادامه این مطلب نوشت: «نظر صریح این مقام مسئول درباره اظهار علاقه جنرال موتورز برای حضور در ایران در حالی است که پیش از این نیز مدیرعامل ایران خودرو از احتمال انتخاب شریکی آمریکایی برای این شرکت خبر داده بود».
هاشم یکهزارع در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که آیا ممکن است شریک جدید ایران خودرو یک شرکت آمریکایی باشد؟ اظهار کرده بود: «بله، ممکن است شریک جدیدمان آمریکایی باشد. چه اشکالی دارد؟ اگر شرایط فراهم شود».
با این حال، پس از افشا و شاید بهتر است بگوییم، علنی شدن مذاکرات پنهانی نمایندگان جنرال موتورز با خودروسازان ایرانی توسط روزنامه فیگارو فرانسه، حالا یک فرانسوی دیگر ابعاد جدیدی از ماجرا را فاش کرد. «میشل ماکیسنیکی» مدرس مدرسه عالی تجارت فرانسه که چندی پیش همراه با هیات تجار فرانسوی به ایران سفر کرد، در گفتوگو با سایتهای خارجی پرده از دورخیز آمریکاییها برای حضور در بازارهای ایران برداشت. وی با انتقاد از سیاست اخیر ایالات متحده در قبال ایران، به تابستان گذشته اشاره کرد و به نوعی مدعی شد که سیاست جدید آمریکاییها، خالی کردن بازار ایران از رقبا به نفع خودشان است. به گفته وی، واشنگتن بر شرکتهای خودروسازی فرانسوی فشار وارد میکرد تا از ایران خارج شوند. حال آنکه همزمان، شرکت آمریکایی جنرال موتورز بازگشت خود را به ایران اعلام کرد. «ماکیسنیکی» در ادامه به نکته کلیدی این ماجرا اشاره کرد و گفته است که دولت اوباما هیچ واکنشی نسبت به اعلام جنرال موتورز مبنیبر آغاز فعالیتهایش در ایران، نشان نداده است؛ این در حالی است که اوباما همواره تحریم ایران را به جهان گوشزد و اعلام کرده که خاطیان را مجازات خواهد کرد.
آن طور که «ماکیسنیکی» عنوان کرده، رفتار متناقض دولت آمریکا در تحریم ایران سبب شده که جامعه تجاری فرانسه در پاییز تصمیم بگیرد به ایران بیاید. وی این را هم گفته که تجار فرانسوی تصمیم گرفتهاند حتی بدون هیچ گونه حمایت، رهبران خود را به تهران بفرستند تا نشان دهند آماده همکاری با ایرانیها هستند. در کنار «ماکیسنیکی»، علی آهنی سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس نیز در گفت و گو با شبکه TV5 فرانسه از رفتار به گفته خودش «منافقانه» آمریکا در ماجرای تحریم ایران، انتقاد کرد.
اظهارات آهنی به نوعی تاییدکننده گفتههای «ماکیسنیکی» بود، چه آنکه وی نیز از رفتار متناقض آمریکاییها صحبت به میان آورده بود. آهنی تاکید کرد که تجار فرانسوی از رفتار متناقض دستگاه اداری آمریکا، بسیار دلخور و عصبانی شدهاند. به گفته وی، ناراحتی فرانسویها به این دلیل است که دستگاه اداری آمریکا با تصمیمات خود مانع حضور شرکتهای اروپایی در ایران شده است؛ اما همزمان برای بهرهمند شدن از مهلت ۶ ماهه توافق ژنو، سعی کرده تا زمینه را برای شرکتهای خودشان فراهم بیاورد. در واقع، دستگاه اداری آمریکا خواسته کاری کند که شرکتهای آمریکایی در بازار ایران فعال بوده و بتوانند محصولات خود را به این کشور صادر کنند. سفیر کشورمان نیز همچنین در پاسخ به این پرسش که واکنش جمهوری اسلامی ایران به این ماجرا چیست، تاکید کرد که بازار آزاد است و وقتی شرکتهای فرانسوی محتاط باشند یا چراغ سبز را برای همکاری با ایران نشان ندهند، در همان زمان شرکتهای آمریکایی راه خود را برای حضور در بازار ایران پیدا کرده و طبعا پیروز خواهند شد.
سفیر ایران در ادامه خطاب به شرکتهای فرانسوی تاکید کرد که آنها باید هوشیار باشند و فضا را برای رقبا باز نگذارند. اظهارات علی آهنی و همچنین «ماکیسنیکی» به خوبی منعکسکننده رفتار متناقض آمریکاییها در قبال تحریم ایران بود و همچنین نشان میداد که آنها تمایل دارند، حضور دوباره را در ایران تجربه کنند. حتی برخی کارشناسان بر این باور بودند که آمریکاییها میخواهند بازارهای ایران را به نفع خود خلوت کرده و روزهایی کم رقیب و شاید هم بیرقیب را در ایران بگذرانند. هرچند نه سفیر ایران و نه «ماکیسنیکی» هیچکدام مستقیما صحبتی از مذاکره خودروسازان ایرانی و آمریکایی به میان نیاوردهاند، اما به نظر میرسید «صنعت و بازار خودرو» از اهمیتی ویژه برای آمریکاییها برخوردار بود و آنها به حضور در «جاده مخصوص» تمایل داشتند و حتی بدشان هم نمیآمده که بخشی از سهام خودروسازان ایرانی را خریداری کنند.
البته این رغبت شدید آمریکاییها برای حضور مستقیم یا غیر مستقیم و دردست گرفتن بازاری که پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی بخش بزرگی از آن بهویژه در صنعت از آنشان بود تاریخچه ای طولانی دارد، و تنها به خودرو ختم نمی شود. در این خصوص «اما پائولی» خبرنگار سابق روزنامه معتبر «لموند» فرانسه در مقالهای که در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۳ در این رسانه با تیتر «Ce que les sanction contre l iran ,coutent a la france» به معنای «تحریمهای ایران چه هزینه ای برای فرانسه داشت؟» منتشر شد از قول علی آهنی سفیرجمهوری اسلامی ایران در فرانسه نوشت: «صادرات ایالات متحده در ۲ سال گذشته (یعنی ۲۰۱۱ تا ۲۱۰۳) به ایران ۵۰ درصد رشد داشته است .اگرچه صادرات اروپاییها به ایران، پس از تحریم نفتی ما به نصف کاهش پیدا کرده است».
بیشتر بخوانید: بررسی و موشکافی طراحی سایپا شاهین
آیا زمزمههای بازگشت خودروسازان معتبر به ایران صحت دارد؟
در هر حال، از این داستانها سالها گذشته و حالا شر دونالد ترامپ از سر مردم جهان کم شده است و جو بایدن راهی کاخ سفید شده است. هر دو طرف ایرانی و آمریکایی اظهار نظرهایی صرفا در خصوص یک توافقنامه یا برجام دیگر میکنند. عدهای مخالف و عدهای موافق هستند و عدهای هم هزاران شرط و شروط میگذارند.
در این میان، هنوز مذاکره علنی دور میز برای بازگشت ایالات متحده به برجام با حضور شرکای اروپایی و ایران صورت نگرفته است. با این حال چند روزی است که اخباری مبنی بر «بازگشت رنو به ایران»، «مذاکره ایرانیها با بامو و فولکس واگن و اسکودا و جدیدا فیات» منتشر شده است. این اخبار که صحت آن به هیچ وجه از طرف هیچکدام از طرفین تایید نشده و حتی تا زمان نگارش این مطلب، منبعی برای آن مشخص نیست، در حالی بیان میشود که به نظر میآید اگر توافق برجامی دیگری در راه باشد، مواردی چون آزاد شدن پولها و اموال و داراییهای بلوکه شده کشورمان در آن سوی آبها و همچنین، تسهیل شرایط صادرات نفت و گاز و واردات اقلام مورد نیاز مردم (به ویژه داروهای حیاتی) از اولویت بسیار بیشتری تا بازگشت چند خودرو ساز به کشور برخوردار باشد! آن هم خودروسازانی که حضور فعال و پرسودشان در بازارهای بسیار بزرگی چون چین، ایالات متحده و اروپا را به حضور در ایران با تمامی مشکلات سرمایهگذاری و امنیت اقتصادی تعویض نمیکنند!
جالبتر از همه خبر، زرد تولید فیات ۵۰۰ ایکس در کشورمان بود که چند روز پیش و مجدد پس از ۷ ماه به واسطه چند وبسایت بر سر زبانها افتاد. زیرا این خبر یک بار دیگر نیز در برج ۳ امسال و در اوج تحریمها هم منتشر شد. در حقیقت، آنچه برای فیات مطرح شده به نظر میآید چیزی شبیه به یک پروپاگاندای خبری و اخبار زرد رسانهای است تا نزدیک شدن به واقعیت! زیرا این مجموعه، پس از ادغام با کرایسلر آمریکا در قالب شرکت FCA، به تازگی (در طی ۷ روز گذشته) و پس از مدتی مذاکرات فشرده با پیوستن پژو-سیتروئن به خود به توافق رسید و سبب شکلگیری اتحادی به نام استیلانتیس شد. خانوادهای مرکب از برندهای اروپایی و آمریکایی برای ایجاد قطب جدید خودروسازی و رقابت تنگاتنگ با گروه خودروسازی فولکس واگن و تویوتا و حضور پررنگتر پژو سیتروئن و البته فیات در بازار پر مشتری ایالات متحده است. ناگفته نماند که ورود این اتحادیه به بورس نیویورک نیز دور ازذهن نیست. حالا خودتان کلاهتان را قاضی کنید. بازار خودروی ایران با ظرفیت سالانه ۱.۵ میلیون دستگاه خودرو که تقریبا به صورت انحصاری در اختیار خودروسازان داخلی و چینیهاست، چه نکته جذابی با این همه دردسر درخصوص ورود سرمایهگذار خارجی خواهد داشت؟ شما به عنوان یک کارآفرین در مقیاسی مثلا کوچکتر تصمیم میگیرید سوپرمارکت خود را در یک منطقه پر فروش تهران و در بر خیابان اصلی احداث کنید یا در کوچهای با دسترسی دشوار و معضلات و حواشی زیاد؟ پاسخ کاملا رسا و شفاف است.
پس پیشنهاد می کنم همه دوستان رسانهای، چه خودرویی و چه غیرخودرویی، با این موج اخبار زرد همراه نشوند و مثل همیشه با درایت اخبار را رصد کنند و با صبر و تامل منتظر نتیجه مذاکرات آینده باشند. زیرا مانور دادن روی اخبار ناصحیح و کذب و زرد نه تنها سبب کاهش اعتماد چمشگیر مخاطبان و مردم به رسانهها می شود، بلکه میتواند در مقیاسی بزرگتر، آنها را دچار ضرر اقتصادی کند.
آنچه مشخص است بازار خودروی کشور نیازمند ورود برندهای جدید، محصولات تازه و بهروز با قیمتی رقابتی و کیفیت مناسب است، اما اینکه این سهم از بازار برای اروپاییها خواهد بود یا آمریکاییها در هالهای از ابهام قرار دارد. شواهد نشان میدهد حتی در صورت حصول توافق دیگری در برجام، این خودروسازان چینی خواهند بود که بیش از گذشته از بازار ایران سهم خواهند برد. تاریخ نشان داده اروپاییها به ویژه صنایع خودروسازی آلمان، تا حصول اطمینان ۱۰۰ درصد به بازار ایران نخواهند آمد و این تجارت در کوتاه مدت، حتی برای آمریکاییها نیز چیزی بیشتر شبیه به یک ریسک خواهد بود.