تا دو سه روز پیش تصور میکردم کپی ۱۸ صفحهای از سند همکاریهای جامع ایران و چین (ویرایش نهایی) که از طریق یک دوست به دستم رسید، یک سند محرمانه و فوق سری است. راستش این سند که به صورت PDF نصیب من شد مثل کتابهای ممنوعه جلوی دانشگاه در زمان انقلاب بود که گاهی یواشکی در کمد پدرم دیده بودم، پر از کثیفکاریهایی که موقع کار با عجله در لیتوگرافیهای قدیمی اتفاق میافتد و این اسناد و کاغذها را مرموزتر و محرمانهتر جلوه میدهد. اما همین دو یا سه روز پیش دیدم عمه خانم همسرم دارد یکی از همین کپیهای پیدیاف مزبور را روی گوشی کهنهاش بالا و پایین میکند تا بفهمد از چینیها چیزی به ما ایرانیها میماسد برای سرمایهگذاری یا نه؟
عمهٔ همسر بنده یک کارمند بازنشسته است که از چند سال پیش مدام دنبال این است که یک قران را به دوزار تبدیل کند بلکه در روزهای پیری محتاج کسی نباشد. بعد از چند دقیقه وارفتگی و کوفتگی بابت ضربهای که از موبایل عمه جان خورده بودم، خودم را جمعوجور کردم و به ذهنم رسید که بنده هم سند همکاری ۲۵ ساله بین ایران و چین را حداقل در بخش خودرو مطالعه کنم. به هر حال موضوع شوخی بردار نیست و پای یک عمر زندگی مشترک بین ما و چینیها در میان است.
بیشتر بخوانید: در سال ۱۴۰۰ منتظر ورود چه خودروهایی به بازار هستیم؟
خلاصه چشمهایم یک شبی را مهمان این سند ۱۸ صفحهای بود و خوشبختانه نفر اولی که این سند را کپی کرده بود مثل بچههای دبیرستانی زیر جاهای مهم را خط کشیده بود یا با ماژیک فسفری، زرد کرده بود. تصور میکردم که همکاری بین ایران و چین در زمینه صنعت خودروسازی حداقل سه چهار صفحه از این سند را به خود اختصاص داده باشد، اما نهایتاً دو سه خط بیشتر در کل این ۱۸ صفحه در این مورد وجود نداشت. اینجا بود که برای دومین بار یکه خوردم و چشمهای خستهام را بر سند مزبور بستم!
کمی بیشتر که فکر کردم متوجه شدم که ای دل غافل! ما ایرانیها چند سالی هست که با چینیهای عزیز در زمینه خودروسازی داریم کارهای تفاهمی و تولیدی میکنیم. در واقع بعد از آنکه خودروسازان اروپایی به خاطر تحریم ترامپ جل و پلاسشان را جمع کردند و از ایران رفتند ما خودبهخود و اتوماتیکوار با خودمان تفاهم کردیم که ماشینهای چینی بیاوریم و آنها را بخریم! حتی قبل از تحریم اخیر هم این کار را کرده بودیم. بنابراین طبیعی است که وزارت خارجه محترم در سند همکاری ۲۵ ساله، زیاد مطالب تکراری ننویسد.
البته این وسط یادم افتاد که علاوه بر تفاهم جدیدالتاسیس با چینیها، ما یک جور تفاهمنامه یا بهتر بگویم یک جور عقدنامه قدیمی با فرانسویها و کرهایها هم داریم! راستش ما از حدود ۳۰ سال پیش ایران خودرو و سایپا را به عقد و ازدواج پژو و کیا موتورز درآوردهایم و حالا سرپرست خانواده بزرگی از بچههای قد و نیمقد این دو کمپانی در مملکتمان هستیم! اینطور نیست؟ حالا فکر کنید که هوس تجدید فراش به سرمان زده و میخواهیم یک زن چینی هم بِستانیم. چه اشکالی دارد؟ حالا که پژو و رنو و کیا و بقیه خرجی و نفقه بهمان نمیدهند خب میتوانیم که زیر تفاهمهای ۳۰ سال پیش بزنیم، نمیتوانیم؟
بیشتر بخوانید: اندر حکایت انتشار اولین عکسهای سایپا اطلس
ما جوانی و خوشگلیمان را به پای فرانسویها و آلمانیها و کرهایها ریختیم، حالا که میخواهیم روی پای خودمان وایستیم (همان بایستیم!) و آنها مخالفت میکنند و نمیگذارند گاهی یک توک پا از خانه بیرون بیاییم و دوری بزنیم، حقشان نیست که هوو سرشان بیاوریم؟
بنده اگر جای مقامات محترم وزارت خارجه بودم نه به صورت زیرزیرکی که خیلی بلند و واضح در متن تفاهمنامه ایران و چین میآوردم که آقا بیایید با هم ماشین بسازیم و شهرک صنعتی خودرو راه بیندازیم و به جای ۲۵ سال اصلا قرارداد ۱۰۰ ساله ببندیم! بعد هم خیابانهای شهر را در اختیار هر چه بریلیانس و بایک و سایک و جک و ساقه لوبیا قرار دهیم تا مردم ایران جولان بدهند و از هر چه بنز و بامو و تویوتاست سبقت بگیرند. اصلا معلوم نیست ما چند ماه دیگر زنده هستیم که انقدر بخواهیم سر یک تفاهم شبه ازدواج اینقدر پشت چشم نازک کنیم یا خون دل بخوریم؟
در این جا لازم است از چند اتومبیل محترم چینی که در این سالهای اخیر واسطه عقد خواهرخواندگی صنعت خودرو ما با چین شدهاند تشکر و قدردانی نماییم. عالیجنابان جک اس ۵، چری تیگو ۵ و تیگو ۷، امویام ایکس ۲۲ و ایکس ۳۳ و ایکس لارج و همچنین دو کبوتر عاشق که تازه نامزد وزود به بازار ایران شدهاند یعنی دیگنیتی و فیدلیتی، واقعا از زحماتی که در مدت اخیر متقبل شدید و بازار ایران را خالی نگذاشتید کمال امتنان و سپاس را داریم. امیدواریم آینده ۳۰ ساله بازار ایران در اختیار شما جوانان جویای نام باشد!
باقی بقایتان.